دوربین مدار بسته

دوربین مدار بسته

نصب دوربین مدار بسته - دزدگیر و اعلام حریق
دوربین مدار بسته

دوربین مدار بسته

نصب دوربین مدار بسته - دزدگیر و اعلام حریق

10 عادتی که افراد موفق ترک کرده‌اند

برای رسیدن به موفقیت حاضرید چه کارهایی انجام دهید؟ امروزه، معمولی بودن برای اکثر ما وضعیتی عادی به شمار می‌آید و کمتر کسی حاضر است برای سوا شدن از جمع و درخشیدن تلاشی بکند. البته انسان‌ها‌ی موفق، از این مسئله مستثنی هستند.

برای اینکه بتوانید در اوج فن یا حرفه‌ی خود باشید و به موفقیت‌ها‌یی که می‌خواهید برسید، باید برای خود قوانینی داشته باشید و به آنها‌ عمل کنید. موفقیت چیزی نیست که تصادفی اتفاق بیفتد؛ فقط اگر با تمام وجود آن را بخواهید، به دستش می‌آورید. افراد موفق برای رسیدن به موفقیت و افزایش بازدهی خود از عادت‌ها‌یی دوری می‌کنند که خوب است ما هم یاد بگیریم. پس اگر می‌خواهید چشم‌ها را به خود خیره کنید با ما همراه باشید.

۱. در محدوده‌ی آسایش خود زندگی نمی‌کنند

مرد روی چرخ

محدوده‌‌ی آسایش چیست؟ محدوده‌‌ی آسایش به حالتی روانی می‌گویند که در آن شما از احساس آشنایی، راحتی و تسلط برخوردارید و کمترین میزان اضطراب را تجربه می‌کنید. خارج شدن از محدوده‌ی آسایش، به این معنا نیست که باید در تکاپوی داشتن نوعی استرس و اضطراب دایمی‌ باشید، بلکه به این معناست که برای رشد باید چیزهای جدید را امتحان کنید و افق دید خود را گسترش دهید.

دلیل اینکه ما در محدوده‌‌ی آسایش خودمان راحتیم این است که در آن خطر نمی‌کنیم. زمانی که تنها در محدوده‌‌ی آسایش خود به سر می‌بریم زندگی‌ای مانند یک موش آزمایشگاهی داریم که در قفسش بر روی چرخی دور باطل می‌زند و در نهایت به جایی نمی‌رسد.

لس براون جمله‌ی معروفی در این مورد دارد: «اگر خود را در موقعیتی قرار دهید که مجبور باشید از محدوده‌ی آسایش‌تان خارج شوید، در واقع خود را وادار کرده‌اید که دایره‌ی آگاهی‌‌تا‌ن را گسترش دهید.»

۲. بدون یادگیری اقدام نمی‌کنند

یادگیری، قابلیتی است که ما انسان‌ها‌ به خوبی از پس آن بر می‌آییم. بزرگ‌ترین مزیت یادگیری این است که در تمام جنبه‌ها‌ی زندگی ما تاثیر می‌گذارد. افراد موفق همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید و گسترش آموخته‌ها‌ی قبلی خود هستند.

اگر دیگر هیچ چیز یاد نگیریم، خودمان می‌مانیم و هر آنچه تا به حال آموخته‌ایم. این یعنی بن‌بستی برای گسترش فهم و درک‌مان، چیزی که در راه رسیدن به موفقیت بسیار ضروری است. از آنجایی که ذهن ما برای توسعه‌، که لازمه‌ی موفقیت است، به آموختن نیاز دارد؛ هیچ وقت نباید از یادگیری مطالب تازه غافل شویم.

تصور کنید که چه اتفاقی می‌افتاد اگر بیل گیتس، دست از یادگیری و رشد کردن می‌کشید. در آن صورت اینترنت خیلی ابتدایی‌تر از چیزی بود که امروز می‌شناسیم، ولی به خاطر اینکه او رویایش را دنبال کرد و به توسعه‌ی فردی‌ پرداخت، یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌ها‌ی دنیا را تاسیس کرد که هنوز هم در حال شکوفایی و گسترش است.

۳. از مشورت گرفتن نمی‌ترسند

مشورت

ریچارد برانسون، کارآفرین مشهور، جایی گفته است: «زمانی که قرار است تصمیم مهمی بگیرید، تبادل نظر با کارآفرینان و رهبران تجاری که مشکلات مشابه شما را حل کرده اند؛ تفاوت بزرگی ایجاد می‌کند.»

مشورت گرفتن همیشه هم کار راحتی نیست، وقتی گمان می‌کنیم همان امکاناتی را داریم که سایرین دارند، احساس ناامنی و وابستگی می‌کنیم، تصمیم می‌گیریم سوالی نپرسیم و به تنهایی سر از مسائل درآوریم. اما این کار به طور اساسی ما را در راه رسیدن به توانایی‌ها‌ی بالقوه‌مان محدود می‌کند، چرا که موردی که به دنبال مشورت گرفتن درباره‌ی آن هستیم ممکن است چیزی باشد که دیگری آن را به خوبی می‌شناسد.

۴. در جزییات کوچک غرق نمی‌شوند

در زندگی امکاناتی به نظر تمام‌ ناشدنی پیش روی ماست، بنابراین به راحتی ممکن است که در جزییات غرق شویم. این جزییات با متمرکز کردن حواس ما به خودشان باعث می‌شوند که از داشتن دیدی کلی به اطرافمان و دیدن تصویر بزرگ‌تر غافل شویم.

تمرکز بیش از حد بر جزییات توانایی شما را در دیدن ارتباط مسائل با یکدیگر محدود می‌کند. از آنجایی که بیشتر زندگی ما وابسته به ارتباطاتی است که با دیگران و خودمان برقرار می‌کنیم، اگر گرفتار جزییات شویم مانند این خواهد بود که بخواهیم با قطعات گم شده‌ی پازل‌ها‌ی مختلف، پازل جدیدی را حل کنیم. چنین کاری ممکن نیست.

تصور کنید چه می‌شد اگر هنری فورد تنها به جزییات بی‌اهمیت توجه می‌کرد؟ زمانی که فورد قصد تاسیس شرکتش را داشت می‌دانست اگر بخواهد شرکت موفقی داشته باشد باید کار متفاوتی انجام دهد، و در حالیکه بسیاری به او گفته بودند که این کار شدنی نیست، شرکت او ورای جزییات بی‌اهمیت رشد کرد، تا به جایی که باید رسید.

هنری فورد به جزییات بی‌اهمیتی که عبارت بود از صدها مرتبه شکست خوردن توجهی نکرد، بلکه تمرکز او بر هدف نهایی و این مسئله بود که آن هدف قابل دست‌یابی است. و برای این کار، نیاز به در نظر داشتن تصویر بزرگ‌تر داشت.

۵. چند کار را همزمان انجام نمی‌دهند

انجام همزمان چند کار

از انجام همزمان چند کار معمولاً به عنوان مهارتی مخصوص برخی افراد یاد می‌کنند اما حقیقت این است که هیچ‌کس قابلیت انجام چند کار را در آن واحد ندارد. و این موضوع به عنوان عامل کاهش‌دهنده‌ی کارایی مطرح است. افراد موفق بر مسئله‌ای خاص تمرکز می‌کنند و با بالاترین میزان توان خود، بدون داشتن تداخلی مزاحم، کارشان را انجام می‌دهند. وقتی چند کار را همزمان انجام می‌دهید توانایی خود را در تمرکز کامل بر روی هر یک از کارها کاهش می‌دهید. افراد موفق با تمرکز بر تنها یک وظیفه در هر لحظه، تمام توانایی و استعدادشان را به کار می‌گیرند.

اِما واتسون می‌گوید: «تلفن همراهم را در سوپ انداختم. فکر می‌کنم زمان آن رسیده که انجام همزمان چند کار را متوقف کنم!» این سخن با تأکید بر محدودیت انسان در انجام چند کار به صورت همزمان، معلوم می‌کند چقدر در این حالت توانایی‌ها‌یمان را محدود می‌کنیم.

۶. به خودشان دروغ نمی‌گویند

دروغ گفتن به خود می‌تواند یکی از ساده‌ترین کارهای ممکن باشد. در مقابل، قبول مشکلاتمان بدون بهانه‌جویی، یکی از سخت‌ترین کارهاست. افراد موفق قبول می‌کنند که با مشکلات درونی و بیرونی مواجه‌اند.

بسیار مهم است به جای طفره رفتن از مشکلات و دروغ گفتن به خودمان، آنها را بپذیریم. همان‌طور که استیو مارابولی گفته است: «دروغ گفتن به خود را متوقف کنید. زمانی که حقیقت خود را انکار می‌کنیم، پتانسیل‌ها‌ی خود را انکار کرده‌ایم.»

۷. در بازخورد گرفتن از دیگران تعلل نمی‌کنند

بازخورد گرفتن

بازخورد‌ها‌ مهم هستند، چرا که به شما درباره‌ی موقعیت کنونی‌‌تا‌ن چشم‌انداز جدیدی می‌دهند. گاهی نمی‌توانید پاسخی را که درست در برابر شماست ببینید. اما زمانی که بازخورد می‌گیرید می‌توانید موضوعی را از منظر شخص دیگر مشاهده کنید.

اگر در گرفتن بازخورد تعلل کنید زمانی را که می‌توانستید صرف پیش‌رفتن به سمت رویاهایتان کنید، از دست داده‌اید. هر چه بیشتر برای گرفتن بازخورد صبر کنید سخت‌تر می‌توانید از ابزارهایی که دیگران قادر‌ند در اختیارتان بگذارند استفاده کنید.

الون ماسک، کارآفرین موفق، در جایی گفته است: «بسیار مهم است که چرخه‌ی بازخوردی برای کارهایتان داشته باشید، یعنی دائماً بررسی کنید چه کارهایی را انجام داده‌اید و چطور می‌توانستید بهتر عمل کنید.»

۸. دنبال‌کننده نیستند بلکه پیشگام‌اند

حتما جمله‌ی معروف: «یا پیش بروید یا دنباله‌روی کنید، در غیر این صورت کنار بروید.» را شنیده‌اید. دو نوع از آدم‌ها در دنیا وجود دارند: پیشروان و پیروان. افراد موفق آن‌هایی هستند که هدایت دیگران را بر عهده دارند. موفقیت آن‌ها تصادفی نیست، بلکه به این علت است که کسی را تا پایان مسیرش دنبال نکرده‌اند. آن‌ها در زندگی برای رسیدن به جایی که می‌خواهند باشند، راه مخصوص به خود را پیموده‌اند.

درست مطابق با گفته‌ی رابرت فراست بزرگ: «اگر در جنگل به دوراهی برخورد کنم، راهی را انتخاب می‌کنم که افراد کمتری در آن قدم گذارده باشند، تمام تفاوت‌ها به همین انتخاب بستگی دارد.»

۹. نمی‌گذارند گذشته، آینده را به ایشان دیکته کند

نگذارید گذشته آینده را به شما دیکته کند

گذشته چیزی‌ست که هیچ‌ وقت تغییر نخواهد کرد بنابراین نباید آرزوی تغییرش را داشته باشیم. از طرفی بدون گذشته‌مان‌، درس‌ها‌یی را که نیاز بوده بیاموزیم یاد نمی‌گرفتیم؛ و تا وقتی درسی را که زندگی قصد آموختنش به ما داشته را نمی‌آموختیم، به تکرار اشتباهمان ادامه می‌دادیم.

زمانی، شهید خان برای هر ساعت شستن ظرف یک دلار و ۲۰ سنت حقوق دریافت می‌کرد، اما گذشته‌ی محقر او نتوانست مانع از این شود که به چیزهای بزگ‌تری فکر کند. حالا او با ثروت خالصی معادل ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار، صاحب فلکس-ان-گیت، یکی از بزرگترین کمپانی‌ها‌ی خصوصی ایالات متحده امریکا، صاحب باشگاه هاکی جکسون‌ ویل جگوارز و تیم فوتبال لیگ برتری فولهام انگلستان است.

۱۰. از همراهی با افراد منفی‌باف پرهیز می‌کنند

افراد منفی‌باف در مسیر دستیابی به موفقیت تاثیر بسیار مخربی به جا می‌گذارند. در مسیر زندگی، مسایل فراوانی برای ما پدید می‌آید که سبب می‌شود نگاه ناامیدانه‌ای نسبت به خود و موقعیتمان پیدا کنیم. در این میان، برخی افراد دوست دارند که بیشتر اوقات بر این بخش از زندگی تمرکز داشته باشند.

وقتی زمان زیادی در ارتباط با فردی منفی‌باف باشید، به همه چیز، منفی نگاه خواهید کرد و رویاهایتان از جلوی چشمانتان محو می‌شوند. موفقیت بیشتر از هر چیز دیگر به نگرش ذهنی درست احتیاج دارد. اگر همیشه نگرش منفی داشته باشید، زندگی نتایجی منفی برایتان به همراه خواهد آورد.

جوئل اولستین در جایی گفته است: «نمی‌توانی توقع زندگی‌ای مثبت داشته باشی اگر با افراد منفی‌باف معاشرت می‌کنی.» پس اگر آرزوی موفق بودن دارید، نگاه منفی دیگران به مسائل را نادیده بگیرید.

برای موفقیت، تمرکز و عزم راسخ لازم است. به نظر می‌رسد تمام افراد موفق از الگویی مشابه پیروی می‌کنند. برای همین، آسان است که بفهمیم چطور به اینجا رسیده‌اند: آنها می‌دانستند برای رسیدن به رویاهایشان چه کارهایی باید انجام دهند و به هیچ‌‌چیز و هیچکس اجازه ندادند آنها را متوقف کند.

شما این قدرت را دارید که یکی از همان افرادی باشید که هم اکنون آنها را تحسین می‌کنید و الگوی خود قرار داده‌اید.

منبع: lifehack


لینک مطالب خواندنی:

مطالب  تکنولوژی

مطالب متفرقه

مطالب پزشکی

روشهای دستیابی به موفقیت

۷ نشانه‌ ای که ثروتمند بودن شما را تعیین می‌کند

۷ نشانه‌ ای که ثروتمند بودن شما را تعیین می‌کند

ثرو‌تمند بودن تنها نمی‌تواند به معنای داشتن توانایی مالی خرید چیزهایی که برای دیگران غیر ممکن است، باشد. شاید بسیاری به ثروت این دیدگاه را داشته باشند اما از نگاه میلیونر‌ها پول تنها یک دوست یا ابزار است و درآمدِ بالا نمی‌تواند همه چیز را در زندگی تغییر دهد. با ما همراه باشید تا با ویژگی‌های یک فردِ ثروتمند آشنا شوید.

ثروتمند بودن نسبی است


ثروتمند بودن نسبی است

شاید از نگاه شما، ثروتمند بودن به معنی داشتن درآمدی بیشتر از بسیاری از مردم است، شاید به معنی توانایی خرید یک عمارت بزرگ و پر زرق و برق باشد، شاید هم به معنی گذراندن تمام زندگی از یک تعطیلات لوکس به تعطیلات لوکسی دیگر است. اما بانکدار و سرمایه‌گذار سابق، کریستین آدیس می‌گوید هنگامی که درآمدی برابر با ۴۰ درصد از حقوق پیشین خود را داشته و در حال سفر به سر‌تا‌سر دنیا بوده، احساس ثروتمندی بیشتری داشته است.

نیک و داریک سوییفت هم کارشان را ترک کردند تا درآمد قبلی خود را  کاهش دهند. آن‌ها می‌گویند زمانی که درآمدِ کمتری دارند، خوشحال‌تر هستند. این ستاره‌های میلیونر خودساخته می‌گویند که روابط ارزشی بسیار بالاتر از پولی که به دست می‌آورند، دارد.

در نهایت، ثروت‌مند بودن می‌تواند به معنای خوشحال بودن باشد. اما به هر حال برای هر شخص می‌تواند معنای متفاوتی داشته باشد. در هر صورت چند نشانه کلی برای سنجش ثروتمند بودن، بدون در نظر گرفتن نحوه نگرش شما به ثروت، وجود دارد.

شما می‌توانید پول خود را پس‌انداز کنید

rich

رابرت کیوساکی  در کتاب امور مالی شخصی خود با عنوان پدر پولدار، پدر بی‌پول می‌نویسد:

بسیاری از مردم تشخیصی اشتباه در این زمینه دارند. موضوع اصلی میزان درآمد شما نیست، بلکه  مسئله اصلی میزان پس‌انداز شما است.

در پایان روز، پول مشکلات مالی را حل نمی‌کند و در واقع آن‌ها را تشدید می‌کند. برندگان یک قرعه‌کشی را در نظر بگیرید که پولِ به دست آورده را در طی چند سال اندک از دست می‌دهند یا به ورزش‌کارانی حرفه‌ای فکر کنید که در دهه ۲۰ زندگی خود درآمد بالایی دارند، اما زندگی خود را با بی‌پولی به پایان می‌رسانند.

کیوساکی توضیح می‌دهد:

پول معمولا کاستی‌های غم‌انگیز بشر را آشکار می‌سازد و چیزی را که نمی‌دانیم در کانون توجه ما قرار می‌دهد. به همین دلیل است که اغلب کسی که یک ثروت باد‌آورده و ناگهانی به دست می‌آورد، مانند ارث، افزایش حقوق و برنده شدن در قرعه کشی، در مدت کوتاهی به همان شرایط مالی سابق بازمی‌گردد یا حتی بد‌تر از آن، ممکن است شخص به شرایطی بد‌تر از قبل برسد.

اگر شما می‌توانید بخشی از پولی که به دست می‌آورید را پس‌انداز کنید، باید گفت که در وضعیت خوبی هستید.

زندگی کردن راحت با خرجی کمتر از درآمد دریافتی

money

یکی از اصول مهم در مدیریت پول خرج کردن مقداری کمتر از میزان درآمد است، شما هزینه‌هایی کمتر از درآمدی که کسب می‌کنید، دارید، این مهم نیست که چقدر بیشتر پول دریافت می‌کنید. میلیاردر خود ساخته آنتونی هسیه می‌گوید که او زندگی کردن با هزینه‌هایی کمتر از درآمد را از پدر و مادر خود یاد گرفته است؛ آن‌ها از تایوان به امریکا مهاجرت کرده بودند. او می‌گوید که این عادت به او کمک بسیاری کرده و توانسته که ۳۰ سال به این روش زندگی کند. این فرد دلیل اصلی موفقیتش را اطمینان از عدم ولخرجی در زندگی و کارش می‌داند.

زندگی کردن با چنین شرایطی، یعنی کمتر از درآمد دریافتی هزینه کردن، شاید برای عده‌ای که در حال انجام آن هستند کار سختی نباشد. اما بسیاری از پس این کار بر‌نمی‌آیند. یک گزارش در سال ۲۰۱۵ در امریکا نشان می‌داد که بیش از نیمی از مردم (۵۵٪) بیشتر از درآمد خود خرج می‌کنند.

شما در نهایت قادر به خرید چیز‌هایی که واقعا می‌خواهید، هستید

rich

اگر شما بتوانید یک قایق تفریحی را با پول نقد بخرید، بسیاری از مردم این عقیده را دارند که شما ثروتمند هستید. اما اگر شما بتوانید پنج سال بعد از این‌که تصمیم می‌گیرید یک قایق تفریحی بخرید، با پنج سال پس‌انداز و سختی کشیدن و کم‌خرج کردن، موفق به خرید قایق رویاییِ خود شوید، باز هم یک فردِ ثروتمند هستید.

اما آمارها نشان می‌دهند که آمریکایی‌ها در پس‌انداز پول موفق نیستند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که بیش از ۳۰ درصد مردم پس‌انداز خانگی ندارند و در یک نظرسنجی از ۴،۵۰۰ امریکایی مشخص شد که یک سوم آن‌ها هیچ پس‌اندازی برای دوران بازنشستگی خود ندارند.

شما با برنامه‌ریزی قادر به پرداخت هزینه‌های بازنشتگی خود هستید

rich

بازنشستگی دوره پر‌خرجی است. کارشناسان می‌گویند که شما نیاز دارید که ۷۰ تا ۸۰ درصد از درآمد خود را برای دوران بازنشستگی پس‌انداز کنید. حتی اگر شما در منطقه‌ای با هزینه‌های پایین زندگی می‌کنید، بازنشستگی دوره‌ای است که شما باید مدت زیادی را بدون درآمد سر کنید.

به طور معمول، سنِ بازنشستگی ۶۵ سال است، اما در امریکا، ۲۰ درصد از افراد با سن ۶۵ سال یا بیشتر، هنوز هم کار می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که دلیل اصلی کار کردن بیشتر از نیمی از آن‌ها مسائل مالی است.

اگر شما بتوانید هر زمان که خواستید بازنشسته شوید و هزینه‌های آن را پرداخت کنید، در شرایط خوبی هستید.

انگیزه شما صرفا پول نیست

money

یکی از مسائلی که در مورد بسیاری از میلیونر‌‌های خود ساخته صدق می‌کند، این است که آن‌‌ها صرفا برای پول کار نمی‌کنند. آن‌ها تمایل دارند روی مسائلی به غیر از پول تمرکز کنند و به دنبال حل مشکلات، یافتن شور و شوق یا ایجاد کردن کسب و کار تا جای ممکن هستند. اگر نمی‌توانید به سادگی به رویاهای خود برسید، می‌توانید از پول برای رسیدن به آن‌ها استفاده کنید.

این به این معنی نیست که شما از دریافت یک چک با مبلغ قابل توجهی خوشحال نشوید یا این‌که از رشد سرمایه‌گذاری خود هیجان زده نشوید. پول محرک اصلی و منبع شادی شما نیست. اگر در زندگی خود، بر مسائلی غیر از پول تمرکز دارید، پس ثروتمند هستید.

شما به پول به چشمِ یک دوست نگاه می‌کنید

money

اکثر مردم روابط خصمانه‌ای با پول دارند. استیو سیبولد، میلیونر خود ساخته می‌نویسد:

همه ما یاد گرفتیم که پول بسیار کمیاب است، به دست آوردن آن سخت و نگه داشتنِ آن سخت‌تر است. اگر می‌خواهید شروع به پول درآوردن کنید، به این فکر که پول دشمنِ شما است، پایان دهید و به این موضوع بیاندیشید که پول یکی از بزرگترین دوستان شما است.

دلیل اصلی این‌که ثروتمندان درآمدِ بیشتری دارند، این است که آن‌ها از این‌که اعتراف کنند پول بسیاری از مشکلاتشان را حل می‌کند، واهمه‌ای ندارند. سیبولد می‌گوید:

طبقه متوسط به این موضوع فکر می‌کنند که پول یک شرِ لازمِ بی‌پایان است که باید به عنوان بخشی از زندگی همیشه آن‌را تحمل کرد. افراد طبقه بالا پول را یک منجی بزرگ می‌بینند که اگر آن‌را به اندازه کافی داشته باشند، به آرامش ذهنی از لحاظِ مالی خواهند رسید.

اگر شما  از پول نمی‌هراسید و به آن به چشم یک دوست و ابزاری برای رسیدن به خواسته‌هایتان در زندگی نگاه می‌کنید، در این بازی پیش هستید.

شما گیر نکرده‌اید

stuck

سوفیا آموروسو، میلیونر خودساخته در کتاب خود با نام "یک دختر، یک رئیس واقعی" می‌نویسد:

چیزی که من در گذر زمان فهمیدم این است که پول در بسیاری از اوقات به معنای آزادی است. اگر شما یاد بگیرید که امور مالیِ خود را کنترل کنید، آن‌گاه در شغل، مکان‌ها‌ یا روابطی که از آن‌ها تنفر دارید، تنها به دلیل این‌که قادر به پرداخت هزینه رفتن به جایی دیگر نیستید، گیر نخواهید کرد. قرار گرفتن در یک شرایطِ مالی خوب می‌تواند درهای بسیاری را به روی شما بگشاید و بودن در شرایط بدِ مالی شما را هر روز با مسائلِ نا‌خواسته روبرو می‌کند.

راه و روش پولدار شدن به گفته وارِن بافِت

راه و رمز پولدار شدن

وارِن بافِت، پیرمرد ۸۵ ساله‌ی امریکایی متولد اوماها در نبراسکا، فردی است که دائما در لیست پولدارترین

افراد جهان سر و کله‌اش پیدا می‌شود.

چیزی که وارن بافت را به اینجا رسانده هوش سرشار او در سرمایه گذاری است. اینطور به شما بگویم که وارن بافِت

موفق‌ترین سرمایه‌گذار کل دنیاست.

شهرت این گرگ پیر به این است که اگر در بیابان رهایش کنند از زیر سنگ پول درمی‌آورد و علیرغم ثروت وحشتناک ۶۰ میلیارد دلاری خود، به روشی مقتصدانه زندگی می‌کند.

اما از همه‌ی اینها گذشته، وارن بافِت آدم باحالی است و برخلاف بسیاری از مایه‌دارهایی که شاید از نزدیک بشناسید، تریپ پولداری-قلدری ندارد و شکمش را روی میز نمی‌اندازد. او همراه با بیل گیتس بخش زیادی از ثروتش را در راه انسان‌دوستی خرج کرده‌ است.

یکی از تخصص‌های بافِت این است که می‌تواند مفاهیم پیچیده‌ی اقتصادی را برایتان بِجوَد و آنها را به زبانی بسیار ساده و قابل فهم به خوردتان بدهد.

چیزهایی که در این مقاله برایتان گردآوری شده است، چکیده‌ای از سخنان پرمغز بافِت در جلسات سالانه‌ی سهامداران شرکتش در بیست سال اخیر است.

در زندگی

وارن بافت - خدای سرمایه گذاری

۱. «در زندگی، فقط باید چند تا کار را درست انجام بدهید، تا کلی کار غلط انجام ندهید.»

۲. «فکر کنید در قایقی زندگی می‌کنید که دائما سوراخ می‌شود. اگر انرژی‌تان را صرف پریدن به قایق دیگری بکنید، بهتر است تا اینکه بخواهید آن انرژی را صرف درزگیری سوراخ‌ها بکنید.»

۳. «برای رسیدن به نتایج خارق‌العاده، نیازی نیست کارهای خارق‌العاده انجام بدهید.»

۴. «چیزی که از تاریخ یاد می‌گیریم این است که مردم از تاریخ درس نمی‌گیرند.»

۵.‌ «زنجیره‌ی عادت‌ها سبک‌تر از آنند که حس شوند، تا زمانی که از شدت سنگینی دیگر قابل شکستن نباشند.»

۶. «به نظر می‌رسد انسان خصلتی مضر دارد که همیشه می‌خواهد لقمه را دور سرش بچرخاند.»

۷. «هیچ چیزی مثل خرواری از پول یامُفت، عقلانیت را تسکین نمی‌دهد.»

۸. «۲۰ سال طول می‌کشد تا شهرتی برای خودتان بسازید و ۵ دقیقه طول می‌کشد تا خرابش کنید. اگر به این قضیه فکر کنید، کارها را متفاوت انجام می‌دهید.»

۹.‌ «بهتر است با آدم‌هایی بپلکید که از شما بهترند. همکارانی را برگزینید که اخلاقشان بهتر از شما باشد. چیزی نخواهد گذشت که خودتان هم به همان مسیر کشانده می‌شوید.»

۱۰. «سال‌ها پیش بن گراهام به من آموخت که هزینه چیزی است که پرداخت می‌کنی و ارزش چیزی است که دریافت می‌کنی. فرقی نمی‌کند که راجع به جوراب صحبت کنیم یا سهام. من دوست دارم جنس باکیفیت را زمانی بخرم که قیمتش پایین آمده باشد.»

در سرمایه‌گذاری

وارن بافت - خدای سرمایه گذاری

۱. «مهمترین خصوصیت یک سرمایه‌گذار، خُلق و خویش است نه ذکاوتش. آدم برای این کار به خلق و خویی نیاز دارد که نه از همراه بودن با جماعت خیلی سرخوش شود و نه از حرکت در خلاف جهت‌شان.»

۲. «سرمایه‌گذاری موفقیت‌آمیز نیازمند گذشت زمان، برخورداری از نظم و دیسیپلین و داشتن صبر و حوصله است. فارغ از اینکه چقدر استعداد و تلاش به خرج بدهید، بعضی کارها وقت می‌خواهند: نمی‌توان با ۹ زن باردار، بچه‌ای را یک ماهه به دنیا آورد.»

۳. «من دنبال این نیستم که از روی موانع ۲ متری بپرم؛ در عوض دنبال یک مانع ۳۰ سانتی‌متری هستم تا بتوانم رویش پا بگذارم و بالاتر بروم.»

۴. «بازار در کوتاه‌مدت، مثل مسابقه‌ی محبوبیت است و در بلندمدت، مثل باسکول.»

۵. «فرصت‌ها به ندرت پیش می‏‌آیند. پس هر وقت از آسمان طلا بارید با خودتان سطل ببرید بیرون، نه انگشتانه.»

۶. «تنوع‌بخشی، حفاظی در مقابل نادانی است. این جمله برای کسانی که می‌دانند چه کار دارند می‌کنند، معنی چندان خاصی نمی‌دهد.»

۷. «اگر حاضر نیستید سهامی را به مدت ۱۰ سال نگه‌ دارید، حتی فکر اینکه ۱۰ دقیقه نگه‌اش دارید را هم نکنید.»

۸. «نکته کلیدی در سرمایه‌گذاری این نیست که سبک سنگین کنید فلان صنعت قرار است چه تأثیری بر جامعه داشته باشد یا چقدر رشد کند. بیشتر حواستان به این باشد که ببینید فلان شرکت چقدر در رقابت با بقیه جلوتر است و از همه مهم تر اینکه تا کی می‌تواند جلو بماند.»

۹.‌«من سرمایه‌گذار بهتری هستم چون تاجرم و تاجر بهتری هستم چون سرمایه‌گذارم.»

۱۰. «خیلی بهتر است که شرکت خفنی را به قیمت خوب بخرید تا اینکه شرکت خوبی را به قیمت خفن بخرید.»

۵ فوت کوزه‌گری وارن بافِت

پندهای خدای سرمایه گذاری

هر یک از ۵ فوت کوزه‌گری وارن بافِت، واقعیتی از زندگی یا سرمایه‌گذاری را به ساده‌ترین زبان ممکن بیان می‌کنند.

۱. «بهتان می‌گویم چطور پولدار شوید. درها را ببندید. هر وقت بقیه حریص بودند شما ترسو شوید. هر وقت بقیه ترسو شدند شما حریص شوید.»

از این ساده‌تر نمی‌شد بگویی که کلید سرمایه‌گذاری این است که وقتی قیمت پایین بود بخر و وقتی بالا رفت بفروش.

۲. «به دانشجوهای کالج می‌گویم، به سن من که رسیدید به شرطی آدم‌های موفقی خواهید شد که تمام کسانی که می‌خواهید دوست‌تان داشته باشند، واقعا دوست‌تان داشته باشند.»

پول مهم‌ترین چیز زندگی نیست. این را وارن بافِتی می‌گوید که از مال دنیا بی‌نیاز است.

۳. «فرق بین آدم‌های موفق و آدم‌‏های واقعا موفق این است که آدم‌های واقعا موفق به همه چیز می‌گویند نه.»

افرادی مثل استیو جابز، بیل گیتس و وارن بافِت موفقیت‌شان را مدیون قدرت تمرکزشان هستند.

۴. «خیلی‌ها را دیدم که الکل و بدهی زمین‌شان زد. واقعا در این دنیا نیازی به قرض کردن ندارید. اگر باهوش باشید، قادرید کلی پول دربیاورید، بدون اینکه از کسی قرض کنید.»

علت موفقیت افراد در زندگی می‌تواند چیزهای متفاوتی باشد، اما دلایل شکست عمدتا حول محور چند چیز می‌چرخد؛ از شکست هم به اندازه‌ی موفقیت درس بگیرید.

۵. «هر سرمایه‌گذاری باید قادر باشد، تجارتی که انتخاب کرده را به درستی ارزیابی کند. به این عبارت «انتخاب کرده» توجه کنید: قرار نیست وارد هر شرکتی شدید تخصص مربوط به حوزه‌ی کاری‌اش را داشته باشید، یا اصلا قرار نیست در چند حوزه کارشناس باشید. فقط باید قادر باشید شرکت‌ها را در داخل دایره‌ی فهم خود ارزیابی کنید. سایز این دایره خیلی مهم نیست؛ اما دانستن محدوده‌ی آن خیلی حیاتی است.»

یکی از نقل قول‌های مربوط به سرمایه‌گذاری که شدیدا از آن متنفرم متعلق به پیتر لینچ است که می‌گوید «چیزی را بخرید که از آن سر در می‌آورید». به نظرم این توصیه ناقص است. ایده‌ی بافت هم این حرف را دربرمی‌گیرد، اما به شما گوشزد می‌کند که مهم این است که قادر باشید شرکت‌ها را ارزیابی کنید و وارد کار آنهایی که از کارشان سردرنمی‌‏آورید نشوید، به همین سادگی!

مطالب خواندنی

اخبار تکنو لوژی

اخبار متفرقه

مطالب پزشکی

روشهای دستیابی به موفقیت

اخبار بازی های رایانه ای

 منبع: حامی کم