نتایج تحقیقات نشان داده که ثروتمندان جدا از داشتن روشها و ترفندهای مختلف برای درآمدزایی، فلسفه و باورهایی نیز دارند که در افراد عادی نمیتوان یافت. در ادامه به ۷ موردی میپردازیم که ثروتمندان به آنها باور دارند.
آنچه میتوان از تحقیقات و مقالات مختلف در زمینه درآمدزایی و اینکه چگونه بتوانیم به فرد ثروتمندی تبدیل شویم نتیجه گرفت این است که باید در کنار فراگرفتن نحوه درآمدزایی، باورها و تفکرات درستی را نیز در ذهن خود پرورش دهیم.
یکی از بهترین شگردها برای به دست آوردن این تفکرات درست نیز
استیو سایبولد، نویسنده کتاب «افراد ثروتمند چگونه فکر میکنند» که از مصاحبه با بیش از ۱۲۰۰ ثروتمند از سراسر دنیا نوشته شده در این زمینه گفته است:
اگر شما باورها، فلسفه و استراتژیهای افراد ثروتمند را دنبال کرده و دست به کار شوید شانس زیادی برای موفقیت و در نتیجه ثروتمند شدن دارید.
مشکل اینجا است که خیلی از مردم این شیوه را دوست ندارند یا نمیپذیرند و سعی میکنند مانند دوران جوانی سایبولد به شیوهای متفاوت از آنچه ثروتمندان میگویند درآمدزایی کنند. وی در این زمینه میگوید:
من ۲۵ سال اول جوانی خود را مانند دیگر جوانان به تفکر در مورد پول و ثروتمند شدن سپری کردم که باعث میشد همیشه محتاج به پول باشم. سپس همینکه شیوه تفکر خود را تغییر دادم باعث شد تا به قدرت و پول برسم.
با این حساب ثروتمند شدن نباید چندان سخت باشد و به تفکرات ما برمیگردد. برای اینکه بتوانید تفکرات خود را تغییر دهید ۷ واقعیتی که ثروتمندان پذیرفتهاند را با شما در میان میگذاریم.
ثروتمندان به پول نگاه متفاوتی نسبت به مردم عادی دارند. آنها با توجه به شرایط و امکانات خوبی که میشود فراهم کرد به پول نگاه میکنند؛ مانند آزادی، رفاه، موقعیت و فراوانی. ثروتمندها از این موضوع که پول میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند واهمه ندارند و آن را قبول کردهاند. سایبولد در کتاب خود نوشته است:
میلیونرها میدانند که پول ابزار خوبی برای ایجاد شرایط و فرصتهای ایده آل است. آنها همچنین به این باور رسیدهاند که اگر شما بدون پول خوشحال نیستید با پول نیز خوشحال نخواهید بود. هرچند با اینکه پول در خوشحالی و لذت بردن از زندگی نقش کوچکی دارد؛ اما نباید فراموش کرد که پول یکی از ابزار مهم برای ادامه زندگی است.
در این بین افراد خاصی هستند که به پول به چشم یک دشمن و عامل بدبختی نگاه میکنند. سایبولد در مورد این افراد نوشته است:
بسیاری از مردم رابطهای خصمانه و ناکارآمد با پول دارند. اگر میخواهید پول زیادی به دست آورید بهتر است پول را به عنوان یک دشمن ندیده و آن را بهترین متحد و دوست خود بدانید.
موضوعی است که شاید بیشتر افراد عادی با آن مخالف باشند، اما سایبولد نظر جالبی دارد:
ثروتمندان خودساخته با این موضوع کاملا موافق هستند که رسیدن به درآمد بالا رابطه بسیار کمی با میزان تحصیلات فرد دارد و بیشتر به تمرکز و اصرار برای رسیدن به موفقیت برمیگردد.
وی میگوید ساخت یک آیندهی خوب لزوما به باهوشتر بودن بستگی ندارد:
رسیدن به موفقیت به این موضوع بستگی دارد که بدانید چه میخواهید و روی رسیدن به آن تمرکز کنید حال هرچه میخواهد زمان ببرد یا هرچه سخت باشد نباید مانعی برای رسیدن شما به هدفتان باشد. این روشی ساده است؛ اما باید در نظر داشته باشید که آسان نیست.
جالب است بدانید که شمار زیادی از افراد ثروتمند تحصیلات خود را رها کردهاند و دارای میزان تحصیلات کمی هستند. افراد ثروتمند دانش خود را نه از راه کسب علم در دانشگاه بلکه از طریق کسب تجربه به دست آوردهاند. در کتاب سایبولد نوشته شده است:
کافی است که به خانهی فرد ثروتمندی بروید تا یکی از اولین چیزهایی که نظر شما را به خود جلب کند کتابخانه بزرگ و عظیم وی باشد که طبیعتا مطالعهی این کتابها به موفقیتاش کمک زیادی کرده است.
هرچه شما کاری را بیشتر دوست داشته باشید به آن اهمیت بیشتری میدهید و سعی میکنید که بهتر و باکیفیتتر، حتی متمایز از دیگران آن را انجام دهید و همین امر باعث میشود تا شناختهتر شده و درآمد بیشتری داشته باشید. در نوشتههای سایبولد میتوان خواند:
بیشتر افراد به این موضوع فکر میکنند که اگر کاری را انجام دهند چقدر پول به دست خواهند آورد و این در حالی است که افراد ثروتمند ابتدا کاری که به انجام آن علاقهمند هستند را پیدا کرده و بعد تلاش کردهاند تا از انجام آن کسب درآمد کنند.
اگر شما کاری را که انجام میدهید با علاقه و عشق باشد بیشک موارد مورد نیاز برای موفقیت آسانتر خواهند بود. سایبولد در این زمینه گفته است:
به جای آنکه به دنبال کاری باشید که بیشترین درآمد را برای شما به همراه دارد به دنبال شغلی بگردید که انجام دادن آن را دوست داشته و میدانید که میتوانید در انجام آن موفق شوید. بعد از اینکه چنین شغلی را یافتید تمام تلاش و تمرکز خود را روی موفقیتتان در آن شغل قرار دهید تا بتوانید به یکی از توانمندترین و شناخته شدهترین فرد در زمینهی شغلی خود تبدیل شوید. سپس مشاهده خواهید کرد که با میزان زیادی از ثروت و درآمد رو به رو شدهاید.
برخلاف باور خیلی از مردم که پول، کسب درآمد را به همراه خواهد داشت ثروتمندان نظر متفاوتی دارند. سایبولد در کتاب خود نوشته است:
باور کلیشهای که برای کسب درآمد نیاز به سرمایه دارید میتواند شما را به بهترین شکل محدود ساخته و همچنین به بدترین شکل، مخرب باشد. واقعیت این است که شما باید بهترین ایده برای حل مشکلات داشته باشید تا بتوانید پول به دست آورید. ایدههای خلاقانه میتوانند منابع کمیابی باشند؛ اما بیشتر مردم بر روی این موضوع تمرکز کردهاند که پول از کجا میآید و همین امر سبب میشود تا ایدهها را نادیده بگیرند.
افراد ثروتمند ابتدا روی یافتن و تکامل یک ایدهی خلاقانه تمرکز میکنند سپس به دنبال جیب افراد دیگری میروند تا بتوانند سرمایه لازم برای به تحقق نشاندن ایدههایشان را به دست آورند. سایبولد در این مورد میگوید:
افراد مستعد همیشه میدانند که پول در هر شرایطی حاضر است زیرا افراد پولداری وجود دارند که به دنبال یک سرمایه گذاری ایده آل هستند تا بتوانند این ایدهها را تبدیل به مخازن درآمد کنند.
بسیاری از افراد بر این باورند که دیگران شرایط مناسب زندگی را برایشان فراهم خواهند کرد؛ اما کاملا اشتباه فکر میکنند. سایبولد میگوید:
قرار نیست کسی شما را کشف کند، نجات دهد یا یک شبه ثروتمندتان کند. اگر میخواهید پول زیادی داشته باشید باید کسب و کار خود را راه انداخته و این را بدانید که کسی برای نجات یا کمک به شما نخواهد آمد.
این گفته کاملا صحت دارد و عوام مردم صبر میکنند تا شرایط و موقعیت خوبی برای آنها فراهم شود. این در حالی است که افراد مستعد برای موفقیت خود هدفی را مشخص کرده و سپس از تمام قدرت خود استفاده میکنند تا به هدفشان برسند.
از دیگر خصایص افراد ثروتمند این است که نه تنها برای رسیدن به موفقیت تلاش میکنند بلکه نسبت به شرایط نیز بسیار هوشیار هستند. در کتاب سایبولد میخوانیم:
افراد ثروتمند از خود میپرسند: "چرا من موفق نباشم؟ من به اندازه دیگران خوب هستم و لیاقت ثروتمند شدن و موفقیت را دارم. اگر من به دیگران کمک کنم که مشکلاتشان را حل کنند چرا نباید در قبالش پاداشی بگیرم؟" و از آنجا که چنین باوری را در خود پرورش دادهاند همین امر سبب میشود تا بتوانند به موفقیت دست یابند.
متوسط مردم بر اساس میزان ساعات کاریشان حقوق میگیرند که به دو حالت کار بر اساس حقوق ثابت یا بر اساس ساعاتی که کار کردهاند تقسیم میشود. این در حالی است که ثروتمندان بر اساس نتیجهای که دریافت میکنند درآمد دارند. جدا از این مسائل، افراد ثروتمند اصولا صاحبان شغلشان هستند و تسلط کامل بر درآمدشان دارند. سایبولد در این مورد میگوید:
درست است که افرادی در دنیا وجود دارند که بابت کاری که انجام میدهند حقوق بالایی دریافت میکنند؛ اما باید در نظر داشته باشید که این روش، طولانیترین و شاید امنترین راه رسیدن به ثروت باشد؛ اما ثروتمندان میدانند که خوداشتغالی سریعترین روش برای رسیدن به درآمد بالا است.
در حالی که ثروتمندان دنیا در حال رشد هستند متوسط افراد به حقوق ثابت خود دل خوش کردهاند و موقعیتهای زندگی خود را فدای درآمد ماهانهای که دارند میکنند. در کتاب سایبولد میخوانید:
اکثریت مردم به دنبال این هستند که رفاه جزئی را در زندگیشان با بودن در یک شغل و کسب حقوقی مکفی تضمین کنند و اگر شانس خوبی نیز داشته باشند در کار خود ارتقا یافته و درصدی به حقوق اولیهای که دارند اضافه شود.
سایبولد به این موضوع تاکید کرده که هر کسی میتواند ثروتمند شود:
ثروتمند شدن به نحوه تفکر شما بازمیگردد و اینکه در مورد درآمدزایی به چه چیزهایی باور دارید. همیشه رمز موفقیت برای همه ثروتمندان یکسان بوده است؛ تفکر.
اگر میخواهید مانند یک فرد ثروتمند فکر کنید، در موردشان بیشتر بدانید. سایبولد در ادامه میگوید:
به گفتن اینکه ثروتمند شدنتان خارج از کنترل شما است خاتمه دهید. حقیقت این است که ثروتمند شدن به باورها و تفکراتتان برمیگردد.
نظر شما در مورد گفتههای سایبولد چیست؟ آیا آنها را قبول دارید؟ نظر خود را با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.
ثروتمندان در مقایسه با انسانهای دیگر تفاوت چشمگیری ندارند. شاید بتوان گفت که آنها جسارتِ بیشتر یا ترسِ کمتری دارند. آنها تصمیماتی میگیرند که شاید برای ما کماهمیت، سخت یا غیر ممکن باشد. اما تحقیقات نشان میدهد که این تصمیمات نقشی اساسی در موفقیت، رسیدن به ثروت و خرسندی از زندگی دارد.
استیو سیبولد میلیونر خود ساخته در کتاب خود با نام:
مینویسد ثروتمند شدن تنها مختص افراد خوش شانس نیست. مانندِ هر موردِ دیگری در زندگی، حرفهای شدن در به دست آوردن پول هیچ فرقی با تخصص در به دست آوردن هرچیز دیگری ندارد. کارهایی مثلِ یک گلفبازِ حرفهای شدن، کم کردن وزن یا تسلط به یک زبان خارجی.
تقریبا تمام مردم میتوانند ثروتمند شوند و این کار معمولا از عقاید، افکار و انتخابهای انسان سرچشمه میگیرد. در اینجا به ۱۸ تصمیمی که افراد ثروتمند به سادگی و روزانه میگیرند، آشنا میشوید. با دنبال کردن این انتخابها میتوانید به ثروتمند شدن نزدیکتر شوید.
هارو اکر در کتاب "اسرار ذهن میلیونر" میگوید که افراد ثروتمند زندگی خود را انتخاب میکنند در حالی که باقی افراد گمان میکنند زندگی چیزی است که برای آنها اتفاق میافتد و نمیتوان دخالتی در آن برای تغییر داشت.
شما باید وضعیت مالی خود را تحت کنترل بگیرید. باید از این موضوع آگاه باشید تنها کسی که شما را به سوی پیروزی یا شکست پیش میراند خودِ شما هستید. ناخودآگاه یا آگاهانه، همه چیز به دست شما است.
اگر فردِ مورد نظر شما نیستید، پس آن شخص چه کسی است؟ ثروتمندان اینگونه فکر میکنند، اریک میگوید که تفکر بزرگ و اقدامات بزرگ منجر به داشتن پول و هدف میشود.
اکثر مردم انتخاب میکنند که بازیهایی کوچک داشته باشند، دلیل چیست؟ آنها از شکست وحشت دارند و از موفقیت واهمهای بیشتر.
دلیل دوم این است که مردم خود را کوچک میبینند و برای همین به بازیهایی کوچک ادامه میدهند. آنها خود را کم اهمیت میبینند و فکر میکنند که شایسته این نیستند که تفاوتی ایجاد کنند.
سیبولد مینویسد که انتظار درآمدی بیشتر را داشته باشید، برای این کار نیاز است که فکری بزرگ داشته باشید، ۱۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار دلار، یا حتی ۱ میلیون دلار.
این افراد بیشتر از آنکه بخواهند ثروتمند باشند، تلاش میکنند که به ثروت دست یابند.
اکر میگوید که رسیدن به ثروت نیاز به تمرکز، جرات، دانش، تخصص، تلاش ۱۰۰ درصدی، اعتقاد و امید بسیار و البته طرز فکری ثروتمندانه دارد. اگر شما کاملا و به طور حقیقی تلاشی برای ثروت نکردهاید، شانسی هم نخواهید داشت.
انسانهای ثروتمند تمام تلاش خود را برای رسیدن به ثروت میکنند، آنها اهدافی دقیق و دیدی روشن به آینده دارند.
دلیل اصلی که مردم به خواستههایشان نمیرسند این است که آنها نمیدانند دقیقا چه چیزی را میخواهند، میلیونرها میدانند که ثروت را میخواهند و در این خواسته هیچ تردیدی را راه نمیدهند، تا جایی که قانونی و اخلاقی است، آنها هر کاری میکنند تا به ثروت برسند.
توماس کولی، فردی که ۵ سال زمان برای تحقیق در عادات میلیونرهای خودساخته صرف کرده است این نتیجه را به دست آورد که حدود ۷۸ درصد از انسانهای توانگر هر روز ۳۰ دقیقه یا بیشتر ورزش میکنند. ورزشهای هوازی مانند دویدن، دوی آهسته، پیادهروی و دوچرخهسواری بهترین گزینهها است.
اینگونه ورزشها نه تنها برای بدن، بلکه برای مغز هم مفید هستند. کولی در کتاب خود با نام "عادات خود را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند"، مینویسد که ورزش، یاختههای عصبی (سلولهای مغز) را در مغز رشد میدهد. ورزش همچنین تولید گلوکز در بدن را افزایش میدهد، گلوکز غذای مغز است. هرچه بیشتر به مغز خود غذا برسانید، مغز شما رشدِ بیشتری خواهد داشت و باهوشتر خواهید بود.
بیشتر از تمرکز روی موانع، یعنی کاری که اکثر مردم میکنند، ثروتمندان از فرصتها استفاده کرده و آنها را تبدیل به سرمایه میکنند.
اکر مینویسد که افراد غنی رشد پنهانی را میبینند و مردم فقیر، ضرر پنهانی را، ثروتمندان روی پاداشها و مردم مستمند بر روی خطرها تمرکز میکنند.
همه ما تمایل داریم که با جامعه تطبیق داشته باشیم، بخشی از جامعه باشیم و با دیگران ترکیب شویم و تقریبا هیچکاری برای برجسته بودن در میان یک جمعیت انجام نمیدهیم. کورلی مینویسد که شکست در جدا شدن از عمده مردم و گروه، دلیل عدم موفقیت بسیاری از مردم است.
مردم موفق گروهِ خود را ایجاد کرده و مردم را در آن وارد میکنند. کورلی ادامه میدهد اگر میخواهید خود را از بقیه مردم جدا کنید، گروهِ خود را بسازید و دیگران را به آن اضافه کنید.
این افراد ارتباط زیادی با ثروتمندانی چون خود یا غنیتر دارند. انسانهای موفق به افرادِ موفقِ دیگر مینگرند تا خود را تشویق کنند.
اکر مینویسد آنها به انسانهای موفقِ دیگر به چشمِ الگو نگاه میکنند تا بتوانند از آنها یاد بگیرند. آنها به خود میگویند که اگر دیگران میتوانند این کار را انجام دهند، من هم میتوانم.
به جای حسادت کردن به ثروتمندان باید از آنها قدردان بود که مانند یک الگو برای رسیدن به موفقیت هستند.
او میگوید که سریعترین و آسانترین راه برای رسیدن به ثروت و قدرت این است که یاد بگیریم چگونه ثروتمندان، کسانی که پول و قدرت دارند، بازی میکنند.
اکر میگوید که ثروتمندان برای برد بازی میکنند، در حالی که دیگران تنها بازی میکنند تا نبازند. هدفی که ثروتمندان واقعی دارند این است که آنها میخواهند به ثروت عظیم و فراوانی برسند، انسانهای معمولی فقط پول میخواهند اما توانگران تنها مقداری ثروت نمیخوهند، بلکه مقدار زیادی از آن را میطلبند.
اگر هدف شما رسیدن به راحتی، از سادهترین راه ممکن است، یا میخواهید پول کافی برای گذران ساده زندگی داشته باشید، پس هرگز به ثروت نمیرسید.
اکر میگوید اگر تنها به دنبال درآمد کافی برای پرداخت قبوض خود هستید، پس همانقدر پول به دست خواهید آورد نه حتی ذرهای بیشتر.
او میگوید راز موفقیت این نیست که از خلاص شدن از مشکلات فرار کنیم، بلکه این است که آنقدر قوی باشید که هر مشکلی را کوچک ببینید.
جاده ثروت پر از دام و چاله است و دقیقا به همین دلیل بسیاری از مردم از آن راه نمیروند. آنها عذابها، دردسرها و مسئولیتها را دوست ندارند. به طور خلاصه، مشکلات را نمیخواهند.
بیشتر از تمرکز کردن یا توجه به مشکلات، انسانهای موفق بر روی اهداف خود متمرکز میشوند.
سیبولد میگوید تصورِ طبقه متوسط از انسانهای مرفه، فردی است که تمام وقت کار میکند. اما راهبردِ زیرکانه میلیونرها این است که کاری را که دوست دارند انجام میدهند و راهی برای کسبِ درآمد از آن پیدا میکنند.
از سویی دیگر افراد طبقه متوسط شغلی را انتخاب میکنند که به آن علاقه ندارند، زیرا به پول احتیاج دارند. آنها در مدرسه، دانشگاه و جامعه یاد گرفتهاند که رسیدن به ثروت نیازمند تلاش ذهنی و فیزیکی فراوان است.
ثروتمندان نمیهراسند که آینده خود را با قرض گرفتن از دیگران تامین کنند. سیبولد میگوید انسانهای پولدار توانایی پرداخت هر چیزی را به تنهایی، مناسب نمیبینند. سوال اصلی این است: آیا این مورد ارزش خرید، سرمایهگذاری یا پیگیری را دارد؟
مخربترین تفکر طبقه متوسط این است که شما نیاز به پول دارید تا از طریق آن پول به دست آورید. اما حقیقت این است که شما نیاز به ایدههایی بزرگ دارید تا به واسطه آنها مشکلات را حل کرده و به پول برسید. با اینکار مانند یک آهنربا پول را جذب خواهید کرد.
اکر مینویسد که اندازهگیری صحیح مقدار ثروت، ارزش خالص است نه میزان درآمد.
ارزش خالص، ارزش مالی هر چیزی است که شما دارید و میزان نهایی ثروت شما است و هر زمان که نیاز باشد میتوانید در زمان کمی آن را به پول نقد تبدیل کنید.
هیچ ایرادی ندارد که شما یک چکِ ثابت به طور مرتب دریافت کنید، اما زمانی مشکل به وجود میآید که این مقدار دریافتی با تواناییهای شما در به دست آوردن پول مغایرت داشته باشد.
ثروتمندترین افراد هرگز یک سقف درآمد ندارند یا بنا به زمانی که برای کار میگذارند، دریافت نمیکنند.
ثروتمندان ترجیح میدهند بنا به نتیجهای که رقم میزنند دریافت کنند. اکر مینویسد که افراد میلیونر معمولا صاحب کسب و کار خود هستند و ترجیح میدهند از سود خود، درآمد داشته باشند. آنها بر طبق درصد سهام خود پول دریافت میکنند. افراد ثروتمند سهام و تقسیم سود را به حقوق ماهیانه ترجیح میدهند.
میلیونرها از مردم فقیر باهوشتر نیستند، آنها فقط با دیگر افراد تفاوت دارند و برخوردشان با پول متفاوت است. بزرگترین تفاوت بین موفقیت مالی و شکستمالی، نحوه مدیریت پول است. راه ساده است، برای تصاحب پول باید آن را مدیریت کرد.
ولی افراد متوسط پول خود را مدیریت نمیکنند چرا که اعتقاد دارند پولِ زیادی ندارند که نیاز به مدیریت داشته باشد. تا زمانی که نشان ندهید آنچه را که به دست میآورید را میتوانید مدیریت کنید، مقدارِ بیشتری دریافت نخواهید کرد.
عادتِ مدیریتِ پول شما مهمتر از میزانِ پولی است که دارید.
سیبولد مینویسد که در خانه یک فرد ثروتمند قدم بردارید و اولین و شاخصترین موردی که مشاهده میکنید، کتابخانهای بزرگ از کتابهایی است که به آنها یاد داده چگونه رشد کرده و به موفقیت دست یابند.
میلیونرها یاد میگیرند که چگونه ثروتمند شدن را از کسانی که از آنها موفقتر و پولدارتر هستند، فرا بگیرند.
هر انسان موفقی یک روز یک بدبخت بوده است. هیچ کس از بدو تولد یک نابغه اقتصادی نبوده است، همه ثروتمندان یاد گرفتهاند که چگونه بازی پول را ببرند و شما هم میتوانید. ثروتمند شدن یک مهارت دستیافتنی است.
کمک کردن به افرادی که به دنبال موفقیت هستند، باعث میشود تا گامی به سوی موفقیت و دستیابی به آرزوهای خود بردارید.
کورلی مینویسد هیچ کس بدون داشتن گروهی که اندیشه موفقیت در سر دارد، به کامیابی نمیرسد. بهترین راه برای تشکیل گروهی اینچنینی، کمک به انسانهایی است که در جستجوی موفقیت هستند.
او میگوید نیازی نیست که به همه کمک کنید، بلکه تنها به افرادی که به دنبال هدف هستند، مثبت اندیشند، موفقیت را میجویند و بلندپرواز هستند، کمک کنید.
بر طبق مطالعه کورلی، نزدیک به ۵۰ درصد از میلیونرهای خودساخته، حداقل ۳ ساعت زودتر از زمانی که کارِ آنها شروع میشود، از خواب برمیخیزند.
این کار روشی مناسب برای مدیریت برنامههای روزانه و جبرانِ کمبود وقت است، مثل جلسهای که زمان زیادی به طول انجامد، ترافیک بیش از حد یا رسیدگی به کودک بیمارتان.
این مشکلات ناخواسته باعث میشود که از لحاظ زمانی نگران شده و تحت فشار عصبی قرار بگیریم. این فشار میتواند وارد ناخودآگاه ما شده و در نهایت ما را به این باور برساند که کنترلی روی زندگی خود نداریم. از خواب برخاستن در ساعت پنج صبح، برای شروع به انجام سه وظیفهای که باید در آن روز انجام دهید، میتواند حس کنترل زندگی را دوباره به شما بازگرداند. این کار به نوعی به شما اعتماد به نفس میدهد و حس میکنید که هدایت زندگیتان در دستان شما است.
قدرت، راز موفقیت است. سیبولد مینویسد که هر سرمایهگذاری ممکن است در مواردی پولِ خود را از دست دهد. اما این مهم نیست چرا که انسانهای توانگر میدانند که در صورت بروز هر گونه اتفاقی، آنها باز هم بیشتر پول به دست میآورند.
ولی مردم طبقه متوسط در مورد پول بسیار محتاطانه عمل میکنند. گروهی بیدار میمانند تا نگران چیزهایی باشند که ممکن است از دست بدهند، و گروهی دیگر از تصور رویاهای امکانپذیر خود نمیتوانند بخوابند.
منبع businessinsider
وارِن بافِت، پیرمرد ۸۵ سالهی امریکایی متولد اوماها در نبراسکا، فردی است که دائما در لیست پولدارترین
افراد جهان سر و کلهاش پیدا میشود.
چیزی که وارن بافت را به اینجا رسانده هوش سرشار او در سرمایه گذاری است. اینطور به شما بگویم که وارن بافِت
موفقترین سرمایهگذار کل دنیاست.
شهرت این گرگ پیر به این است که اگر در بیابان رهایش کنند از زیر سنگ پول درمیآورد و علیرغم ثروت وحشتناک ۶۰ میلیارد دلاری خود، به روشی مقتصدانه زندگی میکند.
اما از همهی اینها گذشته، وارن بافِت آدم باحالی است و برخلاف بسیاری از مایهدارهایی که شاید از نزدیک بشناسید، تریپ پولداری-قلدری ندارد و شکمش را روی میز نمیاندازد. او همراه با بیل گیتس بخش زیادی از ثروتش را در راه انساندوستی خرج کرده است.
یکی از تخصصهای بافِت این است که میتواند مفاهیم پیچیدهی اقتصادی را برایتان بِجوَد و آنها را به زبانی بسیار ساده و قابل فهم به خوردتان بدهد.
چیزهایی که در این مقاله برایتان گردآوری شده است، چکیدهای از سخنان پرمغز بافِت در جلسات سالانهی سهامداران شرکتش در بیست سال اخیر است.
۱. «در زندگی، فقط باید چند تا کار را درست انجام بدهید، تا کلی کار غلط انجام ندهید.»
۲. «فکر کنید در قایقی زندگی میکنید که دائما سوراخ میشود. اگر انرژیتان را صرف پریدن به قایق دیگری بکنید، بهتر است تا اینکه بخواهید آن انرژی را صرف درزگیری سوراخها بکنید.»
۳. «برای رسیدن به نتایج خارقالعاده، نیازی نیست کارهای خارقالعاده انجام بدهید.»
۴. «چیزی که از تاریخ یاد میگیریم این است که مردم از تاریخ درس نمیگیرند.»
۵. «زنجیرهی عادتها سبکتر از آنند که حس شوند، تا زمانی که از شدت سنگینی دیگر قابل شکستن نباشند.»
۶. «به نظر میرسد انسان خصلتی مضر دارد که همیشه میخواهد لقمه را دور سرش بچرخاند.»
۷. «هیچ چیزی مثل خرواری از پول یامُفت، عقلانیت را تسکین نمیدهد.»
۸. «۲۰ سال طول میکشد تا شهرتی برای خودتان بسازید و ۵ دقیقه طول میکشد تا خرابش کنید. اگر به این قضیه فکر کنید، کارها را متفاوت انجام میدهید.»
۹. «بهتر است با آدمهایی بپلکید که از شما بهترند. همکارانی را برگزینید که اخلاقشان بهتر از شما باشد. چیزی نخواهد گذشت که خودتان هم به همان مسیر کشانده میشوید.»
۱۰. «سالها پیش بن گراهام به من آموخت که هزینه چیزی است که پرداخت میکنی و ارزش چیزی است که دریافت میکنی. فرقی نمیکند که راجع به جوراب صحبت کنیم یا سهام. من دوست دارم جنس باکیفیت را زمانی بخرم که قیمتش پایین آمده باشد.»
۱. «مهمترین خصوصیت یک سرمایهگذار، خُلق و خویش است نه ذکاوتش. آدم برای این کار به خلق و خویی نیاز دارد که نه از همراه بودن با جماعت خیلی سرخوش شود و نه از حرکت در خلاف جهتشان.»
۲. «سرمایهگذاری موفقیتآمیز نیازمند گذشت زمان، برخورداری از نظم و دیسیپلین و داشتن صبر و حوصله است. فارغ از اینکه چقدر استعداد و تلاش به خرج بدهید، بعضی کارها وقت میخواهند: نمیتوان با ۹ زن باردار، بچهای را یک ماهه به دنیا آورد.»
۳. «من دنبال این نیستم که از روی موانع ۲ متری بپرم؛ در عوض دنبال یک مانع ۳۰ سانتیمتری هستم تا بتوانم رویش پا بگذارم و بالاتر بروم.»
۴. «بازار در کوتاهمدت، مثل مسابقهی محبوبیت است و در بلندمدت، مثل باسکول.»
۵. «فرصتها به ندرت پیش میآیند. پس هر وقت از آسمان طلا بارید با خودتان سطل ببرید بیرون، نه انگشتانه.»
۶. «تنوعبخشی، حفاظی در مقابل نادانی است. این جمله برای کسانی که میدانند چه کار دارند میکنند، معنی چندان خاصی نمیدهد.»
۷. «اگر حاضر نیستید سهامی را به مدت ۱۰ سال نگه دارید، حتی فکر اینکه ۱۰ دقیقه نگهاش دارید را هم نکنید.»
۸. «نکته کلیدی در سرمایهگذاری این نیست که سبک سنگین کنید فلان صنعت قرار است چه تأثیری بر جامعه داشته باشد یا چقدر رشد کند. بیشتر حواستان به این باشد که ببینید فلان شرکت چقدر در رقابت با بقیه جلوتر است و از همه مهم تر اینکه تا کی میتواند جلو بماند.»
۹.«من سرمایهگذار بهتری هستم چون تاجرم و تاجر بهتری هستم چون سرمایهگذارم.»
۱۰. «خیلی بهتر است که شرکت خفنی را به قیمت خوب بخرید تا اینکه شرکت خوبی را به قیمت خفن بخرید.»
هر یک از ۵ فوت کوزهگری وارن بافِت، واقعیتی از زندگی یا سرمایهگذاری را به سادهترین زبان ممکن بیان میکنند.
۱. «بهتان میگویم چطور پولدار شوید. درها را ببندید. هر وقت بقیه حریص بودند شما ترسو شوید. هر وقت بقیه ترسو شدند شما حریص شوید.»
از این سادهتر نمیشد بگویی که کلید سرمایهگذاری این است که وقتی قیمت پایین بود بخر و وقتی بالا رفت بفروش.
۲. «به دانشجوهای کالج میگویم، به سن من که رسیدید به شرطی آدمهای موفقی خواهید شد که تمام کسانی که میخواهید دوستتان داشته باشند، واقعا دوستتان داشته باشند.»
پول مهمترین چیز زندگی نیست. این را وارن بافِتی میگوید که از مال دنیا بینیاز است.
۳. «فرق بین آدمهای موفق و آدمهای واقعا موفق این است که آدمهای واقعا موفق به همه چیز میگویند نه.»
افرادی مثل استیو جابز، بیل گیتس و وارن بافِت موفقیتشان را مدیون قدرت تمرکزشان هستند.
۴. «خیلیها را دیدم که الکل و بدهی زمینشان زد. واقعا در این دنیا نیازی به قرض کردن ندارید. اگر باهوش باشید، قادرید کلی پول دربیاورید، بدون اینکه از کسی قرض کنید.»
علت موفقیت افراد در زندگی میتواند چیزهای متفاوتی باشد، اما دلایل شکست عمدتا حول محور چند چیز میچرخد؛ از شکست هم به اندازهی موفقیت درس بگیرید.
۵. «هر سرمایهگذاری باید قادر باشد، تجارتی که انتخاب کرده را به درستی ارزیابی کند. به این عبارت «انتخاب کرده» توجه کنید: قرار نیست وارد هر شرکتی شدید تخصص مربوط به حوزهی کاریاش را داشته باشید، یا اصلا قرار نیست در چند حوزه کارشناس باشید. فقط باید قادر باشید شرکتها را در داخل دایرهی فهم خود ارزیابی کنید. سایز این دایره خیلی مهم نیست؛ اما دانستن محدودهی آن خیلی حیاتی است.»
یکی از نقل قولهای مربوط به سرمایهگذاری که شدیدا از آن متنفرم متعلق به پیتر لینچ است که میگوید «چیزی را بخرید که از آن سر در میآورید». به نظرم این توصیه ناقص است. ایدهی بافت هم این حرف را دربرمیگیرد، اما به شما گوشزد میکند که مهم این است که قادر باشید شرکتها را ارزیابی کنید و وارد کار آنهایی که از کارشان سردرنمیآورید نشوید، به همین سادگی!
مطالب خواندنی
منبع: حامی کم